دعای یستشیر
اطلاعات دعا و زیارت | |
---|---|
موضوع | صفات خداوند |
مأثور/غیرمأثور | مأثور |
صادره از | پیامبراکرم(ص) |
راوی | امام علی(ع) |
دعاها و زیارات مشهور | |
دعای توسل • دعای کمیل • دعای ندبه • دعای سمات • دعای فرج • دعای ابوحمزه ثمالی • زیارت عاشورا • زیارت جامعه کبیره • زیارت وارث • زیارت امینالله • زیارت اربعین |
دعای یَسْتَشیر دعایی در بیان صفات خداوند و حمد و ستایش الهی است که پیامبراکرم(ص) به حضرت علی(ع) تعلیم داد و از او خواست تا در همه حال، آن را بخواند. این دعا را سید بن طاووس در کتاب مهج الدعوات آورده و از زبان پیامبر(ص)، فضایل و ثوابهایی را همچون آمرزش گناهان برای خواندن آن ذکر کرده است.
سند
شیخ عباس قمی در کتاب مفاتیح الجنان آورده: سید بن طاووس در مهج الدعوات از امام علی(ع) نقل کرده که دعای یستشیر را پیامبر(ص) به من آموخت و امر کرد تا آن را در همه حال، در سختی و راحتی بخوانم و به جانشین بعد از خودم تعلیم دهم، و آن را ترک ننمایم تا خدا را ملاقات نمایم. حضرت علی در ادامه از رسول اکرم نقل کرده که: یا علی! هر صبح و شام این دعا را بخوان که گنجی از گنجهای عرش الهی است.
نیایش |
نامگذاری
سید بن طاووس، نامی را برای این دعا ذکر نکرده، اما محدث قمی در مفاتیح الجنان از آن با عنوان دعای یستشیر یاد کرده است. گفته شده نام این دعا از عبارت «وَلا خَلْقٍ مِنْ عِبادِهِ يسْتَشيرُ» در فرازهای ابتدایی آن گرفته شده است. در برخی چاپهای مهج الدعوات، این دعا با نام «دُعاء علی عَلَّمَهُ لِسَلْمان» (دعایی که علی به سلمان آموخت) معرفی شده و در بعضی کتب دعا نیز «دعای امام علی» نام گرفته است.
محتوا
دعای یستشیر در کتاب ابن طاووس با تعبیر «اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَذى لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الْمَلِک الْحَقُّ الْمُبينُ» شروع شده، اما در نسخه کتاب کفعمی، جمله آغازین آن با اندکی تغییر، «اَلْحَمْدُ للَّهِِ الَذى لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیّوم الدّائمُ الْمَلِک الْحَقُّ الْمُبينُ» آمده است. حمد و ستایش الهی، تعظیم و بزرگ شمردن پروردگار، بیان صفات خداوند و اظهار عجز و ناتوانی بنده، محتوای کلی دعاست و در چند فراز آن، آیات قرآنی نیز ذکر شده است.
پاداش قرائت
در کتاب مهج الدعوات نقل شده که پیامبر(ص)، فضیلت دعای یستشیر را برای ابی بن کعب انصاری و سلمان فارسی بیان کرده است. برخی از ثوابهای این دعا عبارتند از:
متن و ترجمه دعا
دعای یستشیر
مـتـن | ترجمه |
---|---|
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَذى لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ، الْمَلِک الْحَقُّ الْمُبينُ، الْمُدَبِرُّ بِلا وَزيرٍ، وَلا خَلْقٍ مِنْ عِبادِهِ يسْتَشيرُ، الْأَوَّلُ غَيرُ مَوْصُوفٍ، وَالْباقى بَعْدَ فَنآءِ الْخَلْقِ، الْعَظيمُ الرُّبُوبِيةِ، نُورُ السَّمواتِ وَالْأَرَضينَ، وَفاطِرُهُما وَمُبْتَدِعُهُما، بِغَيرِ عَمَدٍ خَلَقَهُما، وَفَتَقَهُما فَتْقاً، فَقامَتِ السَّمواتُ طآئِعاتٍ بِاَمْرِهِ، وَاسْتَقَرَّتِ الْأَرضَوُنَ بِاَوْتادِها فَوْقَ الْمآءِ، ثُمَّ عَلا رَبُّنا فِى السَمواتِ الْعُلى، اَلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى، لَهُ ما فِى السَّمواتِ وَما فِى الْأَرْضِ وَما بَينَهُما وَما تَحْتَ الثَّرى، فَاَنَا اَشْهَدُ بِاَنَّک اَنْتَ اللَّهُ لا رافِعَ لِما وَضَعْتَ، وَلا واضِعَ لِما رَفَعْتَ، وَلا مُعِزَّ لِمَنْ اَذْلَلْتَ، وَلا مُذِلَّ لِمَنْ اَعْزَزْتَ، وَلا مانِعَ لِما اَعْطَيتَ، وَلا مُعْطِىَ لِما مَنَعْتَ، وَاَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، کنْتَ اِذْ لَمْ تَکنْ سَمآءٌ مَبْنِيةٌ، وَلا اَرْضٌ مَدْحِيةٌ، وَلا شَمْسٌ مُضيئَةٌ، وَلا لَيلٌ مُظْلِمٌ، وَلا نَهارٌ مُضيئُ، وَلا بَحْرٌ لُجِّىٌّ، وَلا جَبَلٌ راسٍ، وَلا نَجْمٌ سارٍ، وَلا قَمَرٌ، مُنيرٌ وَلا ريحٌ تَهُبُّ، وَلا سَحابٌ يسْکبُ، وَلا بَرْقٌ يلْمَعُ، وَلا رَعْدٌ يسَبِّحُ، وَلا رُوحٌ تَنَفَّسُ، وَلا طآئِرٌ يطيرُ، وَلا نارٌ تَتَوَقَّدُ، وَلا مآءٌ يطَّرِدُ، کنْتَ قَبْلَ کلِّشَىْءٍ، وَکوَّنْتَ کلَّشَىْءٍ، وَقَدَرْتَ عَلى کلِّشَىْءٍ، وَابْتَدَعْتَ کلَّشَىْءٍ، وَاَغْنَيتَ وَاَفْقَرْتَ، وَ اَمَتَّ وَاَحْييتَ، وَاَضْحَکتَ وَاَبْکيتَ، وَعَلَى الْعَرشِ اسْتَوَيتَ، فَتَبارَکتَ يا اَللَّهُ وَ تَعالَيتَ اَنْتَ اللَّهُ الَّذى لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ الْخَلاَّقُ الْمُعينُ، اَمْرُک غالِبٌ، وَعِلْمُک نافِذٌ، وَکيدُک غَريبٌ، وَوَعْدُک صادِقٌ، وَقَوْلُک حَقٌّ، وَحُکمُک عَدْلٌ، وَکلامُک هُدىً، وَوَحْيک نوُرٌ، وَرَحْمَتُک واسِعَةٌ، وَعَفْوُک عَظيمٌ، وَفَضْلُک کثيرٌ، وَعَطاؤُک جَزيلٌ، وَحَبْلُک مَتينٌ، وَاِمْکانُک عَتيدٌ، وَجارُک عَزيزٌ، وَبَاْسُک شَديدٌ، وَمَکرُک مَکيدٌ، اَنْتَ يا رَبِّ مَوْضِعُ کلِّ شَکوى، حاضِرُ کلِّ مَلَاءٍ، وَشاهِدُ کلِّ نَجْوى، مُنْتَهى کلِّ حاجَةٍ، مُفَرِّجُ کلِّ حُزْنٍ، غِنى کلِّ مِسْکينٍ، حِصْنُ کلِ هارِبٍ، اَمانُ کلِّ خآئِفٍ، حْرِزُ الضُّعَفآءِ، کنْزُ الْفُقَرآءِ، مُفَرِّجُ الْغَمَّآءِ، مُعينُ الصَّالِحينَ، ذلِک اللَّهُ رَبُّنا، لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ، تَکفى مِنْ عِبادِک مَنْ تَوَکلَ عَلَيک، وَاَنْتَ جارُ مَنْ لاذَ بِک، وَتَضَرَّعَ اِلَيک عِصْمَةُ مَنِ اعْتَصَمَ بِک ناصِرُ مَنِ انْتَصَرَ بِک تَغْفِرُ الذُّنُوبَ لِمَنِ اسْتَغْفَرَک جَبَّارُ الْجَبابِرَةِ، عَظيمُ الْعُظَمآءِ، کبيرُ الْکبَرآءِ، سَيدُ السَّاداتِ، مَوْلَى الْمَوالى، صَريخُ الْمُسْتَصْرِخينَ، مُنَفِّسٌ عَنِ الْمَکروُبينَ، مُجيبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرينَ، اَسْمَعُ السَّامِعينَ اَبْصَرُ النَّاظِرينَ، اَحْکمُ الْحاکمينَ، اَسْرَعُ الْحاسِبينَ، اَرْحَمُ الرَّاحِمينَ، خَيرُ الغافِرينَ، قاضى حَوآئِج الْمُؤْمِنينَ، مُغيثُ الصَّالِحينَ، اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، رَبُّ الْعالَمينَ اَنْتَ الْخالِقُ وَاَنَا الْمَخْلوُقُ، وَاَنْتَ الْمالِک وَاَنَا الْمَمْلوُک، وَاَنْتَ الرَّبُّ وَاَنَا الْعَبْدُ، وَاَنْتَ الرَّازِقُ وَاَنَا الْمَرْزُوقُ، وَاَنْتَ الْمُعْطى وَاَنَا السَّآئِلُ، وَاَنْتَ الْجَوادُ وَاَنَا الْبَخيلُ، وَاَنْتَ الْقَوِىُّ وَاَنَا الضَّعيفُ، وَاَنْتَ الْعَزيزُ وَاَنَا الذَّليلُ، وَاَنْتَ الْغَنِىُّ وَاَنَا الْفَقيرُ، وَاَنْتَ السَّيدُ وَاَنَا الْعَبْدُ، وَاَنْتَ الْغافِرُ وَاَنَا الْمُسيئُ، وَاَنْتَ الْعالِمُ وَاَنَا الْجاهِلُ، وَاَنْتَ الْحَليمُ وَاَنَا الْعَجُولُ، وَاَنْتَ الرَّحْمنُ وَاَنَا الْمَرْحُومُ، وَاَنْتَ الْمُعافى وَاَنَا الْمُبْتَلى، وَاَنْتَ الْمُجيبُ وَاَنَا الْمُضْطَرُّ، وَاَنَا اَشْهَدُ بِأنَّک أَنْتِ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الْمُعْطى عِبادَک بِلا سُؤالٍ، وَاَشْهَدُ بِاَنَّک اَنْتَ اللَّهُ الْواحِدُ الْأَحَدُ الْمُتَفَرِّدُ الصَّمَدُ الْفَرْدُ، وَاِلَيک الْمَصيرُ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيتِهِ الطَّيبينَ الطَّاهِرينَ، وَاغْفِرْلى ذُنُوبى، وَاسْتُرْ عَلَىَّ عيوُبى، وَافْتَحْ لى مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً، وَرِزْقاً واسِعاً، يااَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، وَالْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمينَ، وَحَسْبُنَا اللَّهُ وَنْعِمَ الْوَکيلُ، وَلا حَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ. | ستایش مخصوص خدایی است که نیست معبودی جز او پادشاه بر حق آشکار آن مدبری که وزیر و کمک کاری ندارد و نه با مخلوقی از بندگانش مشورت کند، آغازی که به وصف در نیاید و آنکه پس از فنای خلق باقی است آن خدایی که مقام ربوبیتش بس بزرگ است روشنی آسمانها و زمینها و آفریننده آنهاست و پدید آورنده آنهاست بدون پایه و ستون، آنها را آفرید و به نحو خاصی آنها را از هم گشود پس آسمانها مطیعانه به امرش ایستادند و زمینها نیز با میخهایش (کوهها) بر زیر آب مستقر شدند سپس برآمد پروردگار ما در آسمانهای بلند آن بخشاینده که بر عرش مستولی است از آن اوست هر چه در آسمانها و هر چه در زمین و هرچه مابین آن دو و آنچه در زیر کره خاک است پس من گواهی دهم که براستی تویی خدایی که هر چه را پست کردی کسی بلندش نتواند کرد و هر چه را بلند کردی کسی پَست نتواند کرد هر که را خوار کردی کسی عزت نتوان داد و هر که را عزت دادی کسی خوارش نتواند آنچه را دادی جلوگیر ندارد و آنچه را جلوگیری کردی کسی نتواند بدهد و تویی خدایی که معبودی جز تو نیست بودی تو هنگامی که نه آسمان ساختهای بود و نه زمین گستردهای و نه خورشید درخشندهای و نه شب تاریک کنندهای و نه روز روشنی دهندهای و نه دریای موّاجی و نه کوه استواری و نه ستاره سیر کنندهای و نه ماه تابناک و نه بادی وزان و نه ابری بارنده و نه برقی درخشنده و نه رعدی به تسبیح غرنده و نه جانی که دم زند و نه پرندهای که پرواز کند و نه آتشی که روشن گردد و نه آبی که روان گردد بودی تو پیش از هر چیز و همه را تو هستی دادی و بر هر چیز قادر و توانا گشتی همه اشیاء را تو پدید آوردی توانگر کنی و فقیر گردانی و بمیرانی و زنده کنی و بخندانی و بگریانی و بر عرش مستولی هستی پس منزهی تو ای خدا و برتری، تویی خدایی که معبودی جز تو نیست آن آفریننده مددکار فرمانت پیروز و دانشت نافذ و کید و مکرت عجیب و غریب و وعدهات راست و گفتارت درست و حُکمت عدل و داد و کلامت هدایت و ارشاد و وحیت نور و رحمتت پهناور و گذشتت بس بزرگ و فضل و کرمت بسیار و رشته توسل به تو محکم و امکان (وسائل جور کردن) تو مهیا است پناهنده به تو نیرومند و انتقام و کیفرت سخت و مکر و کیدت زیرکانه است توای پروردگار من مرجع هر شکایت و حاضر در هر انجمن و مطلع از هر سخن درگوشی، حد نهایی هر حاجت، برطرف کننده هر اندوه، توانگری هر بینا، دژ محکم هر فراری، امان بخش هر ترسناک، پناهگاه ضعیفان، گنج فقیران، غمگشای غمزدگان یاور نیکان و نیک رفتارانی. این است خدا پروردگار ما که معبودی جز او نیست هر بندهای از بندگانت که بر تو توکل کند او را کفایت کنی و تویی پناه کسی که به تو پناه آورد و تضرع و زاری به درگاهت کند، نگهدار آنی که از تو نگهداری خواهد و یار آنی که از تو یاری طلبد، بیامرزی گناهان کسی را که از تو آمرزش خواهد، مسلط بر همه گردنکشان برتر (از همه) برتران بزرگ همه بزرگان آقای آقایان سرور سروران دادرس دادخواهان غم زدای غمندگان اجابت کننده دعای درماندگان شنواترین شنوندگان بیناترین بینایان عادلترین حاکمان سریعترین حسابگران مهربانترین مهربانان بهترین آمرزندگان برآرنده حاجات مؤمنان و فریادرس نیکان و شایستگان تویی خدایی که معبودی جز تو نیست ای پروردگار جهانیان تویی آفریننده و منم آفریده شده تویی مالک و منم مملوک تویی پروردگار و منم بنده تویی روزی ده و منم روزی خور تویی دهنده و منم خواهنده تویی بخشنده و منم بخیل و خسیس تویی نیرومند و منم بنده ناتوان تویی عزیز و منم زبون و ذلیل تویی توانگر و منم گدای نیازمند تویی آقا و منم بنده تویی آمرزنده و منم بدکار (شرمنده) تویی دانا و منم نادان، تویی بردبار و منم شتاب کار تویی بخشاینده و منم مستوجب رحمت تویی عافیت بخش و منم (بنده) گرفتار تویی اجابت کننده و منم بنده درمانده و من گواهی دهم که براستی تویی خدایی که معبودی جز تو نیست به بندگانت بدون سؤال عطا کنی و گواهی دهم که براستی تویی خدای یگانه یکتای تنهای بینیاز فرد، و بازگشت همه بسوی تو است و درود خدا بر محمد و اهل بیت پاک و پاکیزهاش باد و بیامرز گناهانم را و بپوشان بر من عیب هایم را و باز کن برای من از نزد خود دری از رحمت و روزی فراخ ای مهربانترین مهربانان و حمد مخصوص پروردگار جهانیان است بس است ما را خدا و نیکو وکیلی است و جنبش و نیرویی نیست مگر به خدای والای بزرگ. |
پانویس
- ↑ قمی، مفاتیح الجنان، اسوه، ص۷۸.
- ↑ ابن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۱۲۴-۱۲۲.
- ↑ قمی، مفاتیح الجنان، اسوه، ص۷۸.
- ↑ ، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله مکارم شیرازی.
- ↑ ابن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۲۴ق، ص۱۵۶.
- ↑ کفعمی، البلد الامین، ۱۴۱۸ق، ص۳۸۰.
- ↑ ابن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۱۲۴.
- ↑ کفعمی، البلد الامین، ۱۴۱۸ق، ص۳۸۰.
- ↑ ابن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۱۲۲و۱۲۳.
منابع
- ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، دار الذخائر، ۱۴۱۱ق.
- ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۲۴ق.
- «»، پایگاه اطلاعرسانی مکارم شیرازی، تاریخ مشاهده: ۲۴ تیر ۱۳۹۸ش.
- قمی، عباس، مفاتیح الجنان، قم، اسوه، بیتا.
- کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الامین و الدرع الحصین، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۸ق.